جدول جو
جدول جو

معنی پس ماندن - جستجوی لغت در جدول جو

پس ماندن
عقب افتادن
تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
پس ماندن
عقب ماندن، عقب افتادن، دنبال ماندن
تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عقب مانده سپس مانده بدنبال مانده، جمع پس ماندگان، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی ته مانده پس خورده، بقیه هر چیزی، وامانده ترکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس راندن
تصویر پس راندن
بعقب راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس مانده
تصویر پس مانده
عقب مانده، وامانده، باقی مانده، باقی ماندۀ طعام، نیم خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس مانده
تصویر پس مانده
((پَ دِ))
عقب مانده، به دنبال مانده، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی، ته مانده، بقیه هر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پا چاندن
تصویر پا چاندن
متفرق کردن، پاشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژ ماندن
تصویر دژ ماندن
خشمگین شدن آشفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در ماندن
تصویر در ماندن
بیچاره شدن عاجز گشتن فرو ماندن مضطر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل ماندن
تصویر دل ماندن
آزرده شدن، ملول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس نشاندن
تصویر پس نشاندن
لشکر خصم را عقب راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس فکندن
تصویر پس فکندن
پس افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
چیز داده را گرفتن فراز گرفتن باز گرفتن واستدن استرداد: کتابش را پس گرفت، مکافات یافتن پاداش یافتن پاد افراه یافتن: از هر دست که بدهی پس میگیری. یا پی گرفتن بایع سلعه را از مشتری. متاع فروخته را از مشتری پس گرفتن وردبهای آن. یا پس گرفتن درس از طفل. درس خوانده را از طفل پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
کسی را دعوت بباز گشتن کردن، یا پس خواندن صیغه. (عقد)، فسخ کردن صیغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس پاشدن
تصویر پس پاشدن
پس پسکی رفتن بعقب رفتن، بقهقرا رفتن پس پایگی رفتن نکص نکوص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس نشاندن
تصویر پس نشاندن
به عقب راندن، کسی را پس زدن و دور کردن، سپاهیان دشمن را شکست دادن و دور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس ستاندن
تصویر پس ستاندن
پس گرفتن، گرفتن چیزی که به کسی داده شده، واستدن، چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس دادن
تصویر پس دادن
عودت دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پس دادن
تصویر پس دادن
باز گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس دادن
تصویر پس دادن
رد کردن چیزی که از کسی گرفته شده، بازگردانیدن، ادا کردن، آب بیرون دادن کوزه یا ظرف دیگر، تراوش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز پس ماندن
تصویر باز پس ماندن
عقب ماندن، دنبال ماندن
فرهنگ فارسی عمید